رهبری کوانتمی رویکردی بومی اسلامی
✍? دکتر مهدی حمزه پور
معرفی کتاب
سخن از دنیای پُررمزورازِ فیزیک کوانتوم و اثرگذاری آن بر ساحت عقل و اندیشه و تفکر و در یک کلام انقلاب در جهانبینی انسان است. فیزیک کوانتوم، پارادایمهای کلاسیک و غالب فیزیک نیوتونی را دستکم در ابعاد بسیار کوچک (زیراتمیها) و بسیار بزرگ به چالش بزرگی کشیده است.
پدیدههای کوانتومی ابتداییترین ادراکهای ما از واقعیت را به تأمل و چالش میطلبند و موجب میشوند مفهوم فلسفی و فیزیکی وجود را دوباره از سر تفکر و تأمل و دقت زیاد مرور کنیم؛ چراکه این مهم، تأثیرهای عمیقی بر شیوۀ رفتار ما در زندگی فردی و سازمانی خواهد گذاشت.
تعمیم اصول و بنیانهای فیزیک کوانتومی به دانش مدیریت و بهرهبرداری از این پارادایم بنیادین در بهکارگیری رویکرد نوین به زندگی فردی و سازمانی بهویژه مسئله رهبری سرمایههای انسانی در سازمان، شایستۀ توجه عمیق است، زیرا عصارۀ دانش فیزیک نوین، متفاوتدیدن، متفاوتاندیشیدن و متفاوت عملکردن است که دریافت بازخورد متفاوت را نیز به دنبال خواهد داشت.
پارادایم کوانتومی در نیمه دوم قرن بیستم با نامعتبرشمردنِ اصل علیّت و بیان اصل عدمقطعیت، افق نوین و شگفتانگیزی را به روی فطرت حقیقتطلبِ انسانی گشود. جهان مرموز، پیچیده و شگفتانگیز کوانتومی، در عین پیشبینیناپذیری، دارای نظم و هدف مخصوص به خود است. بر مبنای این پارادایم نوین، بیشترِ دانشها مانند علوم پایه، فنی و مهندسی، علوم انسانی و اجتماعی و نیز علوم دینی و الهیات دچار دگرگونی و تحول گستردهای شدهاند.
کتاب حاضر ضمن بیان مقدماتی از ویژگیهای عمیق و بنیادین پارادایم کوانتومی، مقایسۀ کوتاه اما فراگیری را با پارادایم نیوتونی بهعنوان پارادایم مکمل و نه رقیب انجام میدهد و به تأثیرات عمیق و کاربردی این پارادایم بر علم مدیریت میپردازد.
کتاب در پنج گفتار منطقی و پیوسته تنظیم شده است. در گفتار نخست، به مفهوم پارادایم که دربرگیرندۀ تعاریف، هدف، مراحل، کارکرد، جایگاه و تفاوت در علوم طبیعی و انسانی است، پرداخته شده است. در گفتار دوم به مفهوم رهبری سازمانی اشاره شده است که تعاریف، عناصر، نظریهها، مدلها و سبکهای متعدد و متکثر این حوزه را به بحث و بررسی گذاشته است. در گفتار سوم از بیان فلسفی مبانی نظری پارادایم کوانتومی با عنوان مقدمات بنیادین رهبری کوانتومی سخن به میان آمده است. در گفتار چهارم به تبیین و تشریح نظریه رهبری کوانتومی از نظرِ تعریف نظریه، صفات، وظایف و ابعاد کلان آن همت گمارده شده است. در گفتار پنجم از تأثیرات پارادایمی نظریه کوانتوم بر نظریههای سازمان و مدیریت و بیان نظریههای مشهورِ برخاسته از این پارادایم، سخن به میان آمده است.
قرن بیستویکم ناظر به دورانی است که از نظر فناوری میتوان آن را عصر کوانتوم نامید. باورهای سنتی درباره مدیریت و رهبری و طبیعت محیط سازمانی، تحت تأثیر جهانبینی تفکر مکانیکی، جبری و تقلیلگرا دچار محدودیت بوده است. اندیشۀ کنونی پیرامون رهبری، توسل به مدلها، ابعاد و مهارتهای نوین را ضروری ساخته است. ابعاد و مهارتهایی که برای پاسخ به پیچیدگیهای عصر کوانتوم مناسبترند و رهبران سازمان را در انجام وظایف خویش به شکل اثربخشتر، توانمند میسازند.
اهمیت و اثربخشی رویکرد کوانتومی در بررسی و حل بسیاری از مسائل پیچیده، دلیل جذابیت موضوع تحقیق بوده است. ارائه مدل رهبری کوانتومی کمک میکند مسائل و مشکلات احتمالیای که از روشهای معمول قابل حل نیستند، به شیوههای نوین و با اندیشهای پویا و خلاق که برخاسته از تفکر کوانتومی است، ملموس و قابل حل شود. مفاهیم کوانتوم تاکنون در مطالعۀ رفتار انسان به کار گرفته نشده است (Dyer, 1999: 2)، اما پژوهشهای زیادی انسان را بهعنوان موجودی کوانتومی نشان میدهند (Davis, 2012; Rachmawati, 2012). انسان مانند هر چیز دیگری در جهان از اجزای هستهای که از منبع مشترکی سرچشمه گرفتهاند، تشکیل شده است و اگرچه بهعنوان موجود مادی تحت سلطۀ قوانین کلاسیک نیوتون قرار دارد؛ اما درعینحال دارای بُعد غیرمادی و نامرئی بوده و کارکرد آن تحت تأثیر اصول کوانتومی است.
شکاف موجود بین جهانبینیهای برقرارشده از طریق فیزیک کوانتوم و فیزیک نیوتونی بهعنوان یک مبنا حاکی از آن است که اگر جهانبینی فیزیک کوانتومی بهعنوان استعارهای برای مسائل سازمانی به کار رود، تأثیر این تغییر الگو را باید در سازمانها مشاهده کنیم. این تغییر الگو باید به شیوهای بر مدل سازمانی (ذهنی و فیزیکی)، ارزشهای پشتیبان این مدل و رفتارهای رهبری بهعنوان واکنشی در قبال این ارزشها تأثیر بگذارد که نتایج قابل مشاهدهای در نمونههای فیزیکی داشته باشد؛ ازاینرو، استنباط و تبیین یک مدل رفتاری رهبری بر مبنای پارادایم کوانتومی و ابزار سنجش این مدل، بر ارزش منحصربهفرد علم میافزاید.
سازمانهای نیوتونی با مشخصههایی همچون تقلیلگرایی، عمودیبودن، مکانیکیبودن، سلسلهمراتبی و بخشیبودن دیگر پاسخگوی محیطهای پیچیده و آشوبگونۀ امروزی نیستند؛ ازاینرو لزوم حرکت به سمت سازمانهای خلاق و یادگیرنده با ویژگیهایی همچون چندوجهیبودن، تغییر مُدام، سازگاری، چابکی، بیمرزی، شبکهایبودن، سطح بالای اعتماد وغیره اجتنابناپذیر است.
با ورود به قرن بیستویکم، سازمانها با تغییرات شدیدی مواجه شدهاند. انطباق و هماهنگی با روند این تغییرات، از طریق انطباق خطی (سازگاری با تغییر) میسر نیست و نیازمند انطباق خلاق (پیشنگری تغییر) است که نتیجۀ طبیعی سازگاری و وفقپذیری الگوی سازمانی جدیدی است که در مواجه با عدمقطعیتهای موجود در محیط کسبوکار ایجاد شده و سازمان آیندهگرا (سازمان تعریفکننده و عامل تغییر) نام گرفته است (گیولوری، 2007). اجرای این الگوی جدید سازمانی نیازمند نوع جدیدی از رهبری است که رهبری کوانتومی نامیده میشود. رهبران کوانتومی در ایفای نقش خود در مدیریت اطلاعات، پویاییهای انسانی، تفاوتها، ارتباطات و شرایط بیرونی و زمینهای تلاش میکنند موازنۀ بین نظم و آشوب را حفظ کنند. آنها به جای پیشبینی دقیق و سادۀ رویداد یا پدیدههای مورد نظر، تنها میتوانند بر اساس موضوعات، روندها یا مسیرها احتمال وقوع آنها را تخمین بزنند (Malloch & Grady, 2007: 129).
رهبران کوانتومی برای رهبری در سازمانهای پیچیدۀ عصر حاضر، از قابلیتها و ویژگیهای خاصی برخوردارند. آنها سیال، پویا و انعطافپذیرند و در نقش مربی عمل میکنند (مالوچ و پورترگرادی، 2007). رهبران کوانتومی استعداد رهبری پیروانشان را پرورش میدهند و با بهاشتراکگذاشتنِ رهبری آن را تسهیم میکنند (Ercetin & Kamaci, 2008: 568).
در چشمانداز کوانتومی، رهبری دارای کارکرد منحصربهفردی است. وظیفه اصلی رهبر، کمک به آزادسازی انرژی خلأ کوانتومی، آزادسازی و بالفعلکردن قابلیتهای بالقوه افراد و کمک به رشد آنها از طریق برقراری روابط با دیگران است (Fris & Lazaridou, 2006: 58). در این چشمانداز، رهبری به معنی ایجاد و حفظ میدانهای انرژی است که در آن روابط رشد و توسعه مییابند و بهطور فزایندهای، هدفمند، پویا و اثربخش میشوند. شوق و انرژی از پیشنگری و شگفتی دربارۀ رویدادهای آینده حاصل میشود. رهبران بیش از اینکه به وسیله موفقیتهای گذشتهشان هدایت شوند، از طریق شوق به آینده مسیریابی میکنند؛ بنابراین، دیگر نمیتوان رهبری را نفوذ بر دیگران بهمنظور تحقق اهداف مشخص تعریف کرد، بلکه باید آن را فرایندی دانست که جستوجوی هدف و حرکت در مسیر هدف از تحقق خود هدف، مهمتر و ارزشمندتر است (Karakas & Kavas, 2008: 8).
رهبران کوانتومی نیتها و مقاصد خود را وارسی کرده و با برخورداری از بینش، چشمانداز و مقاصد روشن میتوانند فرصتها را بهدرستی درک کرده و از آنها بهره بگیرند. آنان دریافتهاند برای پاسخ به بسیاری از پرسشها، تفکر خطی، منطقی، عقلایی و دودویی ناکافی است و باید با درکی چندگانه از واقعیت، از گزینههای بهظاهر متناقض به راهحلهایی خلاق دست یابند. رهبران کوانتومی تلاش میکنند از طریق مثبتاندیشی انرژی درونی کسب کرده و با نگاه به رویدادهای منفی از جنبۀ مثبت، فرصتهایی را ببینند که اگر احساس منفی میداشتند، از درک این فرصتها عاجز شده و توانایی استفاده از آنها را از دست میدادند (Shelton & Darling, 2004: 32). چنین ویژگیای نهتنها به سود رهبر است، بلکه بر پیروان نیز تأثیر مطلوب داشته و موجب انرژیبخشی و انگیزش در آنان میشود.
رهبران کوانتومی آگاه هستند که در شرایط پیچیدۀ کنونی، بخشینگری و جهتدهی عمودی سازمان از اثربخشی لازم برخوردار نیست (Malloch & Grady, 2007: 129)؛ ازاینرو، با پرهیز از روحیۀ کنترل و قدرتطلبی، تلاش میکنند با اعتماد و انعطافپذیری بیشتر و بدون دخالت غیرضروری و بیش از اندازه در امور سازمان، به گردش خودبهخود سازمان و ظهور فرایندهای خودتنظیمی و خودسازماندهی در آن کمک کنند (شلتون و دارلینگ، 2003). به این ترتیب، رهبران کوانتومی با جلوگیری از انحصار قدرت و کنترل، فرایند خودسازماندهی را آسانتر میکنند.
یک رهبر کوانتومی استعدادهای درونی و تواناییهای بالقوۀ فردیاش را پرورش میدهد و همیشه به این نکته آگاهی دارد که رهبر خلاق واقعی، میزان زیادی از بینش و الهام را از کیفیات نامشهود رهبری کسب میکند (Danah, 1998: 56). رهبران کوانتومی در شرایط ابهام و عدمقطعیت، همواره نسبت به شهود درونی خود هوشیارند و میتوانند از فهم و شناخت شهودی بهره گیرند (Shelton & Darling, 2002: 1-28). در چنین شرایطی، آنان قادرند از سبک تصمیمگیری شهودی استفاده کنند که شیوهای غیرعقلایی نیست بلکه نوعی روش فراعقلایی است.
رهبران کوانتومی فنون رهبری معنوی را مورد توجه قرار میدهند و از معنویت در هدایت و انگیزش کارکنان بهره میگیرند. آنان از طریق توجه به هر دو جنبۀ حرفهای و شخصی کارکنان و کارکردن روی روحیه پیروان در سطوح عاطفی، ارزشی، ذهنی و فنی بر پرورش خودآگاهی، خودرهبری و رشد مستمر کارکنان تمرکز کرده و در ایجاد و حفظ اعتماد در سازمان میکوشند. بدین شیوه آنان به معماران سازمانهایی تبدیل میشوند که قادرند با بهرهگیری از منبع عظیم انرژی خلأ کوانتومی، در شرایط بسیار پیچیده و آشوبناک، به حداکثر پیشرفت و موفقیت دست یابند.