داستان مدیریتی
تحلیلی از شکاف بزرگ میان وضع موجود و وضع مطلوب جمهوری اسلامی
داستانی از شکاف بزرگ میان وضع موجود و وضع مطلوب جمهوری اسلامی
تفاوت میان وضع موجود و وضع مطلوب جامعه ما روز به روز در حال بیشتر شدن است. ما آرمانهای بلندی داریم اما در عمل تقریبا از بایستههای اولیه حکومتداری هم ماندهایم. در ادامه داستان جالبی در این رابطه نقل شده است:
کوچک گرفته ای یا بزرگ؟
سال 1341 در شهر ژنو، در رشته تعليم و تربيت دكترا گرفتم و برگشتم تهران. رفتم اداره فرهنگ، بخش شهرستان ها. گفتند: رديف حقوقي نداريم. بايد برگردي بيرجند، گفتم: من بيرجند بودم، دبير خوبي هم بودم. اين همه براي من خرج كرديد كه برگردم بيرجند در دبيرستان درس بدهم؟…
نپذيرفتند. رفتم پيش دكتر صديق اعلم. آن موقع سناتور بود. پرسيد كجا تحصيل كردي، گفتم ژنو. تعجب كرد. مثل اينكه خودش هم ليسانسش را از آنجا گرفته بود. بعد پرسيد، چه خوانده اي، گفتم: تعليم و تربيت. دكتر صديق كمي سرد شد و گفت:
☑ “چقدر كوچك گرفتي”
منظورش اين بود كه رشته تعليم و تربيت كوچك است. ياد ژنو افتادم. يكي از دانشجويان كه از كشور يونان آمده بود، چهار عمل اصلي [جمع و تفريق و ضرب و تقسيم] را به عنوان تز دكترا مطالعه كرده بود. در جلسه يي كه دفاع مي كرد، من هم بودم. دكتر دپارتمان گفت: تو خيلي زحمت كشيده يي،
☑ ولي “خيلي بزرگ گرفته اي”,
چه كسي مي تواند، چهار عمل اصلي را در چهار سال ابتدايي يكجا مطالعه كند!
او مي گفت چهار عمل اصلي در دوره ابتدايي زياد است و دكتر صديق اعلم مي گفت اينكه تو گرفته اي [دكتراي تعليم و تربيت] كوچك است. اين فرق ما و آنهاست.
اين خاطره دكتر غلامحسين شكوهي سال هاست ذهن مرا درگير كرده است و گمان مي كنم:
مشكل اصلي ما، در همه حوزه ها، رفتن دنبال پروژه هاي سنگين و بزرگ است.
☑ در سياست به چيزي كمتر از مديريت دنيا راضي نيستيم، اما در عمل دولت از حل مشكل ترافيك و آلودگي هوا عاجز است.
☑ در آموزش و پرورش به كمتر از تحول بنيادين رضايت نمي دهيم اما در عمل به تعطيلي پنجشنبه ها و كوتاه و بلندكردن طول دوره هاي آموزشي مي رسيم.
☑ در حوزه فرهنگ دنبال انقلاب پي در پي هستيم، اما باز هم از همه چيز اظهار نارضايتي مي كنيم.
☑ تشكل هاي صنفي در همه جاي جهان دنبال بهبود شرايط آب و نان و كار و بيمه اعضا هستند و در اينجا، با تئوري پردازي هاي شبه ماليخوليايي تمام وظايف سياسي و انقلابي و قومي و… را بار تشكل معلمي مي كنيم و همه چيز را يكجا برباد مي دهيم.
☑ در حوزه ملي مدال بهترين، باهوش ترين و متمدن ترين ملت را به سينه خود مي آويزيم، اما در صف مرغ و ترافيك و استاديوم فوتبال و… رفتارهاي ناهنجار از خود بروز مي دهيم.
☑ مخالفان و منتقدان سياسي هم هرچه ضعيف تر باشند، پروژه هاي سياسي آنها سنگين تر مي شود.
? يك چيز ساده را ما در مدرسه و در خانواده نياموخته ايم:
? «كوچك بردار، يا متناسب با توانايي ات بردار»…
✍? شیرزاد عبدالهی