تئوری سازمان اسلامیمدیریت دولتی
فلسفه مدیریت اسلامی
فلسفه مدیریت اسلامی:
فلسفه در هر علم علی الخصوص علوم اجتماعی و انسانی جایگاهی ویژه در غنای نظری آن علم دارد. در این میان علم مدیریت متاسفانه قوت چندانی نداشته و به طور جدی به آن پرداخته نشده است. اما این مسئله نشان دهنده این نیست که مدیریت نمی تواند مبانی نظری محکم و بنیادی داشته باشد. بعلاوه راهکار مبناگرایی به عنوان یکی از چهار راهکار اساسی در تولید علم مدیریت اسلامی نیز نشان دهنده ی اهمیت فلسفه در این عرصه است. در همین راستا استاد هروی در مقاله خود در رابطه با فلسفه مدیریت اسلامی در این رابطه می گویند:
مديريت در معناي مصطلح جديد و علمي آن از دانش هاي نسبتا جوان بشري به شمار مي آيد.اين دانش البته همچون هر معرفت ديگري درگذشته هاي تاريخ
فكر بشر سابقه داشته است كه در جاي خود قابل بررسي است؛ چرا كه آدمي موجودي است مدني بالطبع كه براي ظهور و بروز بسياري از رفتار هاي مدني خود
محتاج مديريت و رهبري است. اما موضوع بحث در اين مقاله نه خود مديريت به عنوان يك علم بلكه نگاهي درجه دوم به علم مديريت از منظر دين مبين اسلام مي باشد. بدين معنا كه ابتدا مفهوم و تعاريف مديريت و پيشينهء آن مورد بررسي قرار گرفته،آنگاه دربارهء فلسفهء مديريت و معنا و مفهوم آن بحث شده و از منظري معرفت شناسانه اصول و مباني تئوريك علم مديريت تحليل و بررسي شده است و نهايتا بنيان هاي نظري مديريت از نظر اسلام با تكيه بر نصوص ديني و سيرهء نبي اكرم (ص) و ائمه اطهار(ع) معرفي و تشريح شده است. در اين جستار بنيادهاي هستي شناختي و انسان شناختي مديريت اسلامي بر اساس تعليم عاليهء اين آيين كاويده و شرح شده است.
منابع فلسفه مدیریت اسلامی
او همچنین در رابطه با مبانی و فلسفه مدیریت اسلامی افزوده است:
مديريت از نظر اسلام مباني متقن هستي شناختي و انسان شناختي دارد و با وجود جوان و متاخر بودن اين علم در صورت فعلي آن مي توان ريشه هاي آن را در نصوص اسلامي و سيره نبي اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام يافت. اگر بپذيريم كه از نظر اسلام جهان عبث و بيهوده آفريده نشده و حكمتي در كار خلق جهان بوده است و اگر بپذيريم كه آدمي خليفهء خداوند و جاري كنندهء ارداه اوست در زمين و همچنين خداوند او را مدني بالطبع آفريده است و يكي از وجوه مدنيت او تكامل روحي و جسمي اوست در اجتماع منطقا بايد معترف باشيم كه رهبري اين موجود ذاتااجتماعي مي بايد بر اساس موازيني باشد كه در مجموع مي توان آن موازين را مديريت اسلامي ناميد. مديريت اسلامي مديريتي است كه در آن فرض بر اين است كه هستي به طرف كمال و تحقق وتجلي اسماء الهي سير مي كند و آدمي بزرگترين بازيگر اين
نقش است و نظر به اين كه انسان قابل تربيت و ارشاد مي باشد ساز و كار هاي مديريت بايد منجر به شكوفايي استعداد هاي فطري و اكتسابي او گردد. اين امر
هرگز ميسر نيست الا با سازماندهي گروه هاي مختلف انساني و رهبري و مديريت آنان توسط افرادي از جنس خودشان.بنابر اين مديريت اسلامي نه فقط سامانه اي
است براي بهره وري بيشتر نيروي انساني بلكه سيستمي است كه در آن انسان ها به كمال مطلوب خويش نزديك تر شده و صفت كمال الهي را متجلي و ظاهر
مي سازند.
به هر روی این مسئله باید با تفصیل بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد که در مقالات آتی به آن خواهیم پرداخت.