مکتب مدیریت اسلامی
مدیریت اسلامی، نگاهی به داشته ها
بسم الله الرحمن الرحیم
مدیریت اسلامی، نگاهی به داشته¬ها
مدیریت اسلامی مسئله¬ای مهم و ارزشمند است، که در طول تاریخ اسلام فراز و نشیبهای متعددی را به خود دیده است. در دوران صدر اسلام، سیره اجتماعی رسول الله – به عنوان منبع اصیل مدیریت اسلامی- چه برای انگیزش مردم نسبت به اسلام، چه برای سازماندهی پیروان و مهم¬تر از همه تصمیم¬گیری¬های آن حضرت در موارد سیاسی و اجتماعی حساس و خطیر، بنیان عرصه مدیریت اسلامی را پایه گذاری کرد. همین اولین تجربه به قدری موفق بود که هنوز هم جهانیان از ید بیضای آن حضرت در پیشبرد اسلام انگشت حیرت به دهان گرفته اند. پس از دوران رسول الله، این نهال نورسیده، در دوران حکومت امیرالمومنین در میان حوادث گوناگون و در سطحی بزرگتر، جنبه¬های حیرت آوری از توانمندی خود را به نمایش گذاشت، که پیروزی¬های آن حضرت در جنگ¬ها ، چالش¬های سیاسی و فتنه¬های مختلف شمه¬ای از آن است. و لذا نهال مدیریت اسلامی در همان دوران به شجره¬ای طیبه مبدل گشت. از همین روست که باید امیرالمومنین (ع) را پدر مدیریت اسلامی نامید. البته، سیره¬ی قولی و عملی همه¬ی اهل بیت در غنای این شجره¬ی طیبه موثر بوده است، و ثمراتی چون مدیریت بحران از منظر اسلام و چگونگی تصمیم¬گیری، ارتباطات، نظارت و نظام حقوق و دستمزد اسلامی را به بار آورده است.
پس از دوران اهل بیت نیز، علمای اسلام – به عنوان جانشینان آن حضرات در عرصه¬ی ولایت اجتماعی- هر جا توانسته¬اند با الگو قرار دادن اهل بیت، تلاش کردند زندگی اجتماعی و نظام اقتصادی مسلمین را بر اساس آموزه¬های اسلامی مدیریت کنند. که این تلاش¬ها نیز به نوبه خود، به منظور تفسیر و تبیین وجوه مختلف قول و فعل معصوم در عرصه¬ی مدیریت اسلامی، سودمند و روشنگر است.
با این همه، با ورود اثرات مدرنیسم و سکولاریسم غربی به جوامع اسلامی و علی الخصوص ایران اسلامی، و همچنین برخورد مردم با نتایج و پیشرفتهای ظاهری آن تمدن، که از قضا همزمان با افول مسلمین و ضعف آنها از پیگیری آموزه¬های اسلامی بود، به تدریج پندار باطلی در میان مسلمین ایجاد شد، که تنها راه پیشرفت – یا حتی سعادت- پیروی همه جانبه از غرب است. گویا مردم گذشته درخشانی که پیروی از دستورات اسلامی در پیشرفت اجتماعی برایشان رقم زده بود را فراموش کرده بودند. این بی¬توجهی – و خود باختگی در مقابل تمدن غرب- تا جایی ادامه یافت، که حتی این مسئله اولیه، که اسلام نیز به نوبه خود نظامی برای مدیریت زندگی پیروانش ارائه کرده است، مورد تردید قرار گرفت. گویا چهره¬ای جدید، و البته جعلی از اسلام در حال شکل گیری بود، که در آن نه تنها حجم فراوان احادیث اهل بیت در موضوعات مرتبط با مدیریت (مثل احادیث مرتبط با تصمیم¬گیری ، بهره¬وری ، ویژگی¬های رهبر، ارتباطات، نظام برخورد با زیر دستان و … )، مورد بی¬توجهی بود، بلکه مصادیق عملی از مدیریتهای فوق موفق آن حضرات نیز در آن جایی نداشت.
خوش¬بختانه، پس از انقلاب اسلامی و مدیریت و رهبری امام خمینی که دو ویژگی اثربخشی و مطابقت با آموزه¬های اسلامی را در حد اعلی و در کنار هم داشت ، روحی دوباره به این عرصه¬ی علمی و عملی دمیده شد. البته اثرات نامبارک دوران پیش از آن، بسیاری متفکران اسلامی را مجبور می¬کرد، به جای پرداختن به چگونگی تاثیر آموزه¬های اسلامی در مدیریت و تطبیق آن با نیازهای جوامع و سازمانهای امروزی، به صرف اثبات وجود مدیریت اسلامی بپردازند. البته بعضی متفکرین بزرگ اسلامی، که در صدر آنها استاد شهید مطهری قرار دارد، در همان ابتدای انقلاب، در کنار اثبات وجود مدیریت اسلامی، سنگ بنای تبیین چگونگی استفاده از آموزه¬های اسلامی در عرصه مدیریت جوامع و سازمان¬های کنونی را گذاشتند . بررسی این اثرات، پس از تبیین چند مسئله مقدماتی، رهنمود این بحث در مقالات آتی خواهد بود.