پیشنهاد سردبیرتحلیل ها
تحلیلی رفتاری- مدیریتی بر گریه شجاعانه و سلفی سفیهانه در مجلس
تحلیلی رفتاری- مدیریتی بر گریه شجاعانه و سلفی سفیهانه در مجلس
گفتا ز که نالیم که «از ماست که بر ماست»
پس از مراسم تحلیف رئیس جمهور، در صحن علنی رفتار بهتانگیز برخی از نمایندگان برای گرفتن عکس سلفی با موگیرینی بازتابهای مختلفی در پی داشت. این نوشتار سعی دارد تا با ارائه تحلیلی رفتاری- مدیریتی به لحاظ علمی به کنکاش حول این موضوع بپردازد.
مردم سالاری همواره یکی از ارکان پر اهمیت نظام جمهوری اسلامی بوده است. رهبران نظام اسلامی همواره بر مردم سالاری و بعد جمهوریت نظام در کنار بعد اسلامیت آن تاکید داشتهاند. ساز و کار انتخابات برای عملیاتی کردن این اهتمام در قانون اساسی تعبیه شده است. مردم عزیز نیز همواره در معاونت و تلبیه به دعوت رهبران خود در صحنه حاضر بودهاند و در انتخابها و عرصههای دیگر حضور چشمگیری داشتهاند.
با تقریری مدیریتی- رفتاری میتوان عرصه انتخابات را تعبیر به عرصه تصمیمگیری نمود. ادبیات مدیریتی کارایی و اثربخشی یک تصمیم را با دو رویکرد پیشینی و پسینی بررسی میکند. در سنجش پیشینی ملاکهای تصمیمگیری است که مطلوبیت یک تصمیم را مشخص مینماید؛ به همین خاطر رهبر انقلاب (مدظله العالی) پیش از هر انتخاباتی به تبیین ملاکهای نامزد اصلح میپردازند تا انتخاب امت از مطلوبیت بیشتری برخوردار گردد. در فضای پسینی نیز اینکه تا چه حد یک تصمیم در مقام عمل صائب بوده است، مدنظر قرار میگیرد و میزان دستیابی به نتیجه مطلوب است که سنجه و محک یک تصمیم خواهد بود.
صاحب نظران مدیریت معتقدند که در نظر گرفتن ملاک پیشینی در تصمیمگیری میتواند با تقریبی، مطلوبیت نتایج تصمیمگیری را مشخص نماید. ملاکهای تصمیمگیری در هر جامعهای متناسب با هنجارهای آن جامعه تعیین میگردد. به طور مثال در ایالات متحده، ژست کابوی گرفتن، حمایت بازیگران و افراد مشهور و سرمایهداران به انضمام سوابق فردی از جمله ملاکهایی به حساب میآید که یک آمریکایی برای انتخاب نماینده خود در هر سطحی در نظر میگیرد؛ بدیهی است که در جامعه مسلمان معیارهای تصمیمگیری باید اسلامی باشد و به تعبیر بهتر تصمیمگیری باید حجیتمحور صورت گیرد. در ابتدای انقلاب با نزدیک بودن فضای جامعه به آرمانها و فضای دفاع مقدس بیشتر مردم را به تصمیمگیری بر این مبانی سوق میداد، لذا در نظر گرفتن این ملاکها سبب شد دولتی بر سرکار آید که به خوبی جنگ را اداره میکرد و نمایندگانی در مجلس قرار داشتند که به قوت و قدرت شهرت داشتند، نمایندگانی مثل آیت الله خامنهای، هاشمی رفسنجانی، پرورش و… . با فاصله گرفتن از این فضا و التقاطی شدن فرهنگ جامعه، ملاکهای دیگری مثل ملاکهای غربی جایگزین ملاکهای ارزشی شد تا حدی که تصمیمگیری حجیتمحور به تصمیمگیری بر مبنای”تَکرار میکنم” تبدیل گردید و در نتیجه مجلسی روی کار آمد که افتخار نمایندگان آن سلفی گرفتن با مذاکره کننده سیمان ریختن در قلب رآکتور، میباشد و تقدیر از آقای ظریف برای پیروزی در مذاکره با ایشان بوده است!
از طرف دیگر، معیار پسینی همانطور که از اسم آن پیداست، بعد از تصمیمگیری به ارزیابی نتایج حاصل از آن میپردازد و مطلوبیت تصمیم را در گرو مطلوبیت نتایج آن بررسی مینماید. حال با در نظر گرفتن این معیار اگر بخواهیم تنها انتخابات مجلس را در بوته ارزیابی قرار دهیم، با مقایسه دو دوره از ادوار مجلس میتوان مدعی شد که به طور قطع مجلسی که در آن نمایندگان برای تصویب برجام و عدم رعایت حداکثری منافع ملت گریه میکنند و یا نمایندگانی که با بصیرت تمام رأی به عدم صلاحیت فردی مثل بنیصدر میدهند با مجلسی که در آن افتخار نمایندگانش سلفی گرفتن با خانم امنیتی اروپا و یا تماس با کنگره شیطان بزرگ است، برابر نیست و مطلوبیت یکسانی ندارد. البته با تغییر ملاک تصمیمگیری و پررنگ شدن ملاکهای غیراسلامی، پیش آمد چنین فضایی در بین نمایندگان مردم، دور از ذهن نیست.
با در نظر گرفتن این ابزار مدیریتی-رفتاری در تحلیل روند انتخابهای اخیر، شاید بتوان ادعا کرد که نه به لحاظ ملاکهای پسینی و نه به لحاظ ملاکها پیشینی، تصمیمگیری انتخاباتی جامعه نمره قابل قبولی اخذ نمیکند، لذا باید همانطور که جامعه به بلوغ شرکت در عرصه سیاسی و تعیین سرنوشت دست پیدا کرد، در عرصه ملاکهای انتخاب، به بلوغ انتخاب عقلایی رشد پیدا کند تا شاید چنین وقایع تلخی در عرصههای کلان کشوری نباشیم.
نویسنده: محمد جوادی